فتواهای شرم‌آور؛ نتیجه دوری از اهل بیت

مهم‌ترین و عمده‌ترین تفاوت شیعه و سنی و اساسی‌ترین امتیازی که این دو طیف عقیدتی را از یکدیگر جدا می‌کند، این است که اهل سنت، مرجعیت علمی، ع قیدتی، اخلاقی و ... بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله را به صحابه داده و سخنان آن‌ها را در تمام موارد حجت می‌دانند؛ اما در باور شیعی، تنها سخن کسانی حجت است که خود پیامبر خدا صلی الله علیه وآله حجیت سخنان آنان را تأیید و مرجعیت آن‌ها را برهمگان اعلام کرده است.

بر اساس همین باور است که شیعیان در تمام شؤون دینی و دنیوی به اهل بیت پیامبر علیهم السلام مراجعه و به ریسمان محکم آن‌ها چنگ می‌اندازند.

رسول خدا صلی الله علیه وآله در طول دوران رسالت خویش، همواره مردم را به دو چیز گرانبها و با ارزش سفارش می‌کردند که اگر مسلمانان به این دو تمسک بجویند و مرجعیت آن‌ها را بپذیرند، هرگز گمراه نخواهند شد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله ، در تمام دوران زندگی‌اش ، مسلمانان را به دو چیز گرانبها سفارش و اطاعت از آنان را بر همگان واجب کرد: یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیت طاهرین آن حضرت.

ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود می‌نویسد:

وقد ثبت فی الصحیح أنّ رسول اللّه (ص) قال فی خطبته بغدیر خم «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه وعترتی وإنّهما لم یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض.

در صحیح (مسلم) نقل شده است که رسول خدا (ص) در خطبه‌ای که در غدیر خم ایراد کردند، فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می‌گذارم، کتاب خدا و عترتم، آن دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا بر من در کنار حوض کوثر وارد شوند.

ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 4 ، ص 114 ، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401هـ.

و در جائی دیگر اهل بیت خود را به «کشتی نوح» تشبیه کرده و کسانی را که از تمسک به آنان خودداری کنند، همچون غرق شدگان طوفان نوح، غرق شده در دریای ظلمت و گمراهی، دانسته است.

احمد بن حنبل در مسند خود به نقل از ابوذر می‌نویسد که او در خانه کعبه را گرفته بود و می‌فرمود:

من عرفنی فأنا من قد عرفنی ومن أنکرنی فأنا أبو ذر سمعت النبی  یقول ألا إن مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینه نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها هلک.

هرکس مرا می‌شناسد که می‌شناسد، هرکس نمی‌‌شناسد، من ابوذر هستم، از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: آگاه باشید که مَثَل اهل بیت من همانند کشتی نوح است، هر کس به آن تمسک جوید، نجات می‌یابد و هر کس خودداری کند، هلاک می‌شود.

الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای241هـ)، فضائل الصحابه، ج 2 ، ص 785، ح1402 ، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسه الرساله - بیروت، الطبعه: الأولی، 1403هـ – 1983م.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه، ج 16 ، ص 220 ، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمه/ دار الغیث، الطبعه: الأولی، السعودیه - 1419هـ .

علامه سخاوی بعد از نقل این روایت می‌گوید:

هذا حدیث حسن ...

فی الباب عن ابن عباس ، وابن الزبیر ، وأبی سعید الخدری - رضی الله عنهم - وبعضها یقوی بعضاً ولذلک حسنته .

این روایت «حسن» است، در این باره از ابن عباس، (عبد الله) بن زبیر و أبوسعید خدری نقل شده است که اسناد متعدد آن یکدیگر را تقویت می‌کند ، از این رو من را «حسن» دانسته‌ام.

السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای902هـ)، البلدانیات ، ج 1 ، ص 187 ، تحقیق : حسام بن محمد القطان ، ناشر : دار العطاء - السعودیه ، الطبعه : الأولی ، 1422هـ - 2001م .

اما متأسفانه مسلمانان به جای تمسک به اهل بیت گرامی رسول خدا صلی الله علیه وآله به قیاس ، استحسان و... . پناه آوردند و همان چیزی که پیامبر خدا پیش بینی کرده بود، به دریای گمراهی غرق شدند .
هر تعداد که دلتان خواست، زن بگیرید!

از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام، ازدواج همزمان با بیش از چهار زن حرام است؛ اما برخی از مذاهب اسلامی ازدواج با بیش از چهار زن و حتی با تعداد نامحدود را جایز دانسته‌اند.
ازدواج با نُه زن بلا مانع است

زیعلی حنفی، در کتاب تبیین الحقائق می‌نویسد:

وقال الْقَاسِمُ بن إبْرَاهِیمَ یَجُوزُ التَّزَوُّجُ بِالتِّسْعِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَبَاحَ نِکَاحَ ثِنْتَیْنِ بِقَوْلِهِ مَثْنَی ثُمَّ عَطَفَ علیه ثُلَاثَ وَرُبَاعَ بِالْوَاوِ وَهِیَ لِلْجَمْعِ فَیَکُونُ الْمَجْمُوعُ تِسْعًا وَمِثْلُهُ عن النَّخَعِیّ وَابْنِ أبی لَیْلَی.

قاسم بن ابراهیم گفته: ازدواج با 9 زن جایز است؛ زیرا خداوند ازدواج با دو زن با کلمه «مثنی» حلال کرده و سپس با واو جمع «ثلاث» و «رباع» را به آن عطف کرده است که در مجموع 9 می‌شود . همانند این نظریه از نخعی و ابن أبی لیلا نیز نقل شده است .

الزیلعی الحنفی، فخر الدین عثمان بن علی (متوفای743 هـ)، تبین الحقائق شرح کنز الدقائق، ج2، ص 112، ناشر: دار الکتب الإسلامی. - القاهره. - 1313هـ.

علامه شوکانی در نیل الأوطار و قنوجی بخاری در الروضه الندیه نوشته‌اند:

وَذَهَبَتْ الظَّاهِرِیَّهُ إلَی أَنَّهُ یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ تِسْعًا وَلَعَلَّ وَجْهَهُ قَوْله تَعَالَی «مَثْنَی وَثُلاثَ وَرُبَاعَ» وَمَجْمُوعُ ذلک لا بِاعْتِبَارِ ما فیه من الْعَدْلِ تِسْعٌ.

ظاهری‌ها قائل شده‌اند که مرد می‌تواند با 9 زن ازدواج نماید، شاید دلیل آن‌ها این سخن خداوند «مثنی وثلاث ورباع» باشد که مجموع آن‌ها 9 می‌شود؛ بدون داشتن شرط عدالت که خداوند در نظر گرفته است.

الشوکانی الیمنی الحنبلی، ابو عبد الله محمد بن علی بن محمد (متوفای 1255هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج6، ص 289، ناشر: دار الجیل، بیروت – 1973؛

القنوجی البخاری الحنفی، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای1307هـ)، الروضه الندیه فی شرح الدرر البهیه (للشوکانی)، ج2، ص 190، تحقیق: علی حسین الحلبی، ناشر: دار ابن عفان - القاهره، الطبعه: الأولی، 1999م.
ازدواج با تعداد نا محدود:

برخی از مذاهب فتوا داده‌اند که مرد می‌تواند به هر اندازه که دلش بخواهد زن بگیرد و هیچ گونه محدودیتی در این باره وجود ندارد.

فخر رازی، مفسر نامدار و صاحب تفسیر مفاتیح الغیب در این باره می‌نویسد:

المسأله السادسه: ذهب قوم سدی إلی أنه یجوز التزوج بأی عدد أرید، واحتجوا بالقرآن والخبر، أما القرآن فقد تمسکوا بهذه الآیه من ثلاثه أوجه: الأول: أن قوله:«فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُمْ مّنَ النّسَاء» إطلاق فی جمیع الأعداد بدلیل أنه لا عدد إلا ویصح استثناؤه منه، وحکم الاستثناء إخراج ما لولاه لکان داخلا. والثانی: أن قوله: «مَثْنَی وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» لا یصلح تخصیصا لذلک العموم.

مسأله ششم: قوم سدی طرفدار این دیدگاه شده‌اند که مرد می‌تواند با هر تعدادی از زنان که بخواهد ازدواج کند، و برای اثبات نظرشان به آیات قرآن و روایات استدلال کرده‌اند . از قرآن به این آیه به سه صورت استدلال نموده‌اند: اول: این سخن خداوند : « با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید» مطلق است و شامل همه اعداد می‌شود؛ زیرا عددی نیست مگر این که می‌توان آن را از این حکم استثناء کرد ... دوم : جمله «دو یا سه یا چهار همسر» نمی‌تواند این عموم را تخصیص بزند.

الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج9، ص 142، ناشر: دار الکتب العلمیه - بیروت، الطبعه: الأولی، 1421هـ - 2000م.

نظام الدین نیسابوری در تفسیر غرائب القرآن می‌گوید:

الثانیه ذهب جماعه إلی أنه یجوز التزوج بأی عدد أرید لأن قوله: (فانکحوا ما طاب لکم من النساء) إطلاق فی جمیع الأعداد لصحه استثناء کل عدد منه، وقوله: (مثنی وثلاث ورباع) لا یصلح مخصصاً لذلک العموم.

جماعتی قائل شده‌اند که مرد می‌تواند با هر تعدادی از زنان که بخواهد ازدواج کند؛ زیرا این سخن خداوند «با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید» مطلق است و شامل همه اعداد می‌شود و همه اعداد را می‌توان از آن استثناء کرد و این سخن خداوند « دو یا سه یا چهار همسر» صلاحیت تخصیص زدن عموم آن را ندارد.

النیسابوری، نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین المعروف بالنظام الأعرج (متوفای 728 هـ)، تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج2، ص 347، تحقیق: الشیخ زکریا عمیران، ناشر: دار الکتب العلمیه - بیروت / لبنان، الطبعه: الأولی، 1416هـ - 1996م .
شرح حال زیلعی حنفی:

محمد بن أبی الوفاء در باره او می‌نویسد:

عثمان بن علی بن محجن بن یونس أبو عمرو الملقب فخر الدین الإمام العلامه أبو محمد الزیلعی قدم القاهره فی سنه خمس وسبع مائه فاضلا ورأس بها ودرس وأفتی وصنف وانتفع الناس به ونشر الفقه مات فی رمضان بقرافه مصر سنه ثلاث وأربعین وسبع مائه رحمه الله تعالی

القرشی الحنفی، أبو محمد عبد القادر بن أبی الوفاء محمد بن أبی الوفاء (متوفای775هـ)، الجواهر المضیه فی طبقات الحنفیه، ج1، ص345، رقم: 952، ناشر : میر محمد کتب خانه - کراتشی

و ابن حجر عسقلانی می‌نویسد:

عثمان بن علی بن یحیی بن یونس الزیلعی فخر الدین الحنفی الفقیه کان فاضلا فی مذهبه شغل الناس فیه مده وولی مشیخه الخانقاه الطقزدمریه بالقرافه ودرس وأفتی وکان خیرا صالحا مات بالخانقاه المذکوره وکان قدومه القاهره سنه 705 ومات فی رمضان سنه 743

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، الدرر الکامنه فی أعیان المائه الثامنه، ج3، ص258، رقم: 2598، تحقیق : مراقبه / محمد عبد المعید ضان، ناشر : مجلس دائره المعارف العثمانیه - صیدر اباد/ الهند، الطبعه : الثانیه، 1392هـ/ 1972م .

و أبوالفداء سودانی می‌نویسد:

عثمان بن علی الزیلعی . عثمان بن علی محجنبن موسی فخر الدین أبو عمر الزیعلی الصوفی البارعی قدم القاهره سنه خمس وسبعمائه فدرَّس وأفتی وکان مشهورا بمعرفه الفقه والنحو والفرائض شرح کتاب کنز الدقائق فی عده مجلدات فأجاد وأفاد وحرر وانتقد وصحح ما اعتمد وتوفی فی رمضان سنه ثلاث وأربعین وتسعمائه .

السودونی، أبو الفداء زین الدین قاسم بن قطلوبغا (متوفای879هـ)، تاج التراجم، ج1، ص204، تحقیق : محمد خیر رمضان یوسف، ناشر : دار القلم - دمشق / سوریا، الطبعه : الأولی، 1413هـ- 1992م .س
شرح حال شوکانی:

حسن خان قنوجی در جای جای کتاب‌هایش بسیار با احترام از او یاد کرده است، در جای قبل نقل سخن شوکانی، او را این گونه می‌ستاید:

قال شیخنا العلامه المجتهد المطلق قاضی القضاه محمد بن علی الشوکانی ( 3 ) فی فتاواه المسماه ( بالفتح الربانی ) إنه وصل السؤال عن الکلام للحافظ الذهبی ( 4 ) من أن علوم أهل الجنه تسلب عنهم فی الجنه ولا یبقی

القنوجی البخاری الحنفی، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای1307هـ)، أبجد العلوم الوشی المرقوم فی بیان أحوال العلوم، ج1، ص15، تحقیق : عبد الجبار زکار، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت – 1978م.

و در جای دیگر می‌گوید:

... وقد حقق المقام الامام الهمام شیخنا العلامه المجتهد محمد بن علی الشوکانی فی کتابه نیل الاوطار شرح منتقی الاخبار وهو المعتمد ... .

القنوجی البخاری الحنفی، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای1307هـ)، أبجد العلوم الوشی المرقوم فی بیان أحوال العلوم، ج2، ص38، تحقیق : عبد الجبار زکار، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت – 1978م.

و عبد الحی کتانی در شرح حال شوکانی می‌نویسد:

الشوکانی ... هو الإمام خاتمه محدثی المشرق وأثریه العلامه النظار الجهبذ القاضی محمد ابن علی الشوکانی ثم الصنعانی ولد رحمه الله بصنعاء الیمن 28 ذی القعده عام 1172 وبها نشأ وقرأ القرآن وجد واجتهد فی الطلب وأقر أعین أولی الرغب أخذ عن والده ... ثم تصدی للتدریس والفتوی والتصنیف فأتی بالعجیب الغریب زعامه وإقداما وتحریرا واطلاعا ونقدا . ومن أکبر مصنفاته فی السنه وعلومها نیل الأوطار فی شرح منتقی الأخبار وهو مطبوع فی ثمان مجلدات وهو من خیر وأجمع ما ألفه المتأخرون فی السنه وفقهها.

الکتانی، عبد الحی بن عبد الکبیر (متوفای1383هـ)، فهرس الفهارس والاثبات ومعجم المعاجم والمشیخات والمساسلات، ج2 ص1082 ـ 1083، رقم: 607، تحقیق : د. إحسان عباس، ناشر : دار العربی الاسلامی - بیروت/ لبنان، الطبعه : الثانیه، 1402هـ1982م .
شرح حال قنوجی:

عبد الرزاق بیطار در باره او می‌نویسد:

صدیق خان أبو الطیب بن حسن بن علی بن لطف الله الحسینی القنوجی البخاری فاضل حظه من المعرفه وافر، وکامل وجه أمانیه طلق سافر، ما زال من الرفعه فی أعذبها شرعه، ومن الحظوه فی أسوغها جرعه، له فی الخلق والخلق من الرضوان روضان، وفی النثر والنظم من المرجان مرجان، فهو عقد نبلاء الأفاضل، وبیت قصید ذوی الفضائل، من طار صیت علاه وحلاه فی الأقطار، وتطاولت إلیه الأبصار من الأمصار، فلا ریب أنه فرد العصر فی کل فضیله، وفهد ذوی القدر للوقوف علی حقیقه کل مقصد ووسیله، وقد ترجمه بعض الساده الأفاضل، فذکر بعض ماله من الفضائل، فقال: هو السید الإمام العلامه الملک المؤید من الله الباری، أبو الطیب صدیق بن حسن بن علی بن لطف الله الحسینی القنوجی البخاری، المخاطب بالنواب عالی الجاه أمیر الملک خان بهادر، أدامه الله تعالی بالعلا والتفاخر.

وعلیه من السیاده العلیا والسعاده العظمی مخایل، ومن السؤدد والشرف براهین ودلائل. فربی فی مهد الآداب والشمائل الجمیله، وتعلق من حال صباه بالخصال المرضیه والخلال الجلیله، وکان من أجل ما أنعم الله به علیه أن صرفه برحمته الخاصه عن الاشتغال بمحدثات العلوم التی جدواها قلیل، والخوض فی مبتدعات الرسوم التی عدواها جلیل، وقد أجزل له المنه، وکشف الله به عن الحقیقه الشرعیه کل دجنه، ووفقه لتفسیر کتابه العزیز وحبله المتین، ودراسه سنه نبیه المأمون الأمین، فاشتدت رغبته فیها وتطلعه إلیها، واستئناسه بها وإدامه النظر فی کتبها، واطلاعه علی ثنایاها، وتفحصه عن خبایاها، حتی رزقه الله حظاً صالحاً ومقاماً فی الأنام راجحاً ناجحاً ... .

البیطار، عبد الرزاق بن حسن بن إبراهیم (متوفای 1335هـ)، حلیه البشر فی تاریخ القرن الثالث عشر، ج1، ص328ـ329، طبق برنامه الجامع الکبیر.
شرح حال فخررازی:

فخر الدین الرازی رحمه الله . هو الإمام فخر الدین حجه الحق محمد بن عمر بن الحسین القرشی الطبری الاصل الرازی المولود کان إماما وقته فی العلوم العقلیه واحد الأئمه فی العلوم الشرعیه اشتغل بالعلم عند والده وکان من تلامیذ البغوی فلما مات والده رحل إلی کمال السمعانی فلازمه مده ثم عاد إلی الری ولازم نجد الدین الجیلی وبرع فی العلوم حتی رحل إلیه الناس من الأقطار وصنف تصانیفه المشهوره فی کل علم وکان یمشی فی خدمته أکثر من ثلاثمائه تلمیذ وکان له مجلس وعظ یحضره الخاص والعام ویلحقه فیه حال ووجد وکان ذا ثروه عظیم الشأن حتی أن ملک خوارزم شاه یأتی إلی بابه ولد بالری فی العشر الاخیر من شهر رمضان سنه أربع وأربعین وخمسمائه وتوفی بهرات یوم الأثنین یوم عید الفطر سنه ست وستمائه ودفن فی جبل قریب من هرات نقل عنه فی الروضه فی القضاء فی الکلام علی ما إذا تغیر اجتهاد المفتی وکان رحمه الله ذا شعر جید

الشیرازی الشافعی، ابوإسحاق إبراهیم بن علی بن یوسف (متوفای 476هـ)، طبقات الفقهاء، ج1، ص263، تحقیق : خلیل المیس، ناشر : دار القلم - بیروت .

و ابن خلکان می‌نویسد:

فخر الدین الرازی . أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسین بن الحسن بن علی التیمی البکری الطبرستانی الأ صل الرازی المولد الملقب فخر الدین المعروف بابن الخطیب الفقیه الشافعی فرید عصره ونسیج وحده فاق أهل زمانه فی علم الکلام والمعقولات وعلم الأوائل له التصانیف المفیده فی فنون عدیده منها تفسیر القرآن الکریم جمع فیه کل غریب وغریبه وهو کبیر جدا ... وکان له فی الوعظ الید البیضاء ویعظ باللسانین العربی والعجمی وکان یلحقه الوجد فی حال الوعظ ویکثر البکاء وکان یحضر مجلسه بمدینه هراه ارباب المذاهب والمقالات ویسألونه وهو یجیب کل سائل بأحسن إجابه ورجع بسببه خلق کثیر من الطائفه الکرامیه وغیرهم إلی مذهب أهل السنه وکان یلقب بهراه شیخ الإسلام .

إبن خلکان الإربلی الشافعی، ابوالعباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفای681هـ)، وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان، ج4، ص248، تحقیق احسان عباس، ناشر: دار الثقافه - لبنان.
شرح حال نظام الدین نیشابوری:

از آن جایی که ما شرح حال مفصلی در باره او نیافتیم، آن چه را که خود او در مقدمه کتابش گفته است، نقل می‌کنیم:

وإذ وفقنی الله تعالی لتحریک القلم فی أکثر الفنون المنقوله والمعقوله کما اشتهر بحمد الله تعالی ومنه فیما بین أهل الزمان . وکان علم التفسیر من العلوم بمنزله الإنسان من العین والعین من الإنسان . وکان قد رزقنی الله تعالی من إبان الصبا وعنفوان الشباب حفظ لفظ القرآن وفهم معنی الفرقان . وطالما طالبنی بعض أجله الإخوان وأعزه الأخذان ممن کنت مشاراً إلیه عندهم بالبنان فی البیان - والله المنان یجاریهم عن حسن ظنونهم ویوفقنا لإسعاف سؤلهم وإنجاح مطلوبهم - أن أجمع کتاباً فی علم التفسیر مشتملاً علی المهمات مبنیاً علی ما وقع إلینا من نقل الأثبات وأقوال الثقات، من الصحابه والتابعین ثم من العلماء الراسخین والفضلاء المحققین المتقدمین والمتأخرین - جعل الله تعالی سعیهم مشکوراً وعلمهم مبرورا - فاستعنت بالمعبود وشرعت فیالمقصود، معترفا بالعجز والقصور فی هذا الفن وفی سائر الفنون، لا کمن هو بابنه وبشعره مفتون .

النیسابوری، نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین المعروف بالنظام الأعرج (متوفای 728 هـ)، تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج1، ص5، تحقیق: الشیخ زکریا عمیران، ناشر: دار الکتب العلمیه - بیروت / لبنان، الطبعه: الأولی، 1416هـ - 1996م .

القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای1067هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج2، ص1195، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت - 1413 – 1992 .
ازدواج زورکی از دیدگاه ابوحنیفه:

از دیدگاه اسلام، رضایت زن برای ازدواج شرط اساسی است، اگر زن راضی به ازدواج نباشد، نه اسلام با آن موافق است و نه عقل و عرف؛ اما متأسفانه می‌بینیم که برخی از بزرگان و ائمه اهل سنت فتوا داده‌اند که هر کس زور و قدرت بیشتری داشت و از زن مردم خوشش آمد، می‌تواند با زور و تهدید او را مجبور به طلاق همسرش کرده و سپس با اجبار با همسر او ازدواج کند .

ابن حزم اندلسی، فقیه نامدار و مشهور اهل سنت که شمس الدین ذهبی از او با عناوین «الإمام، الأوحد، البحر، ذو الفنون والمعارف؛ پیشوا، یکتا، دریای دانش، استاد تمام فنون و معارف» یاد می کند، در این باره می نویسد:

وأعجب من ذلک کُلِّهِ إبَاحَهُ الْحَنَفِیِّینَ لِمَنْ طَالَتْ یَدُهُ من الْفُسَّاقِ وَلِمَنْ قَصُرَتْ یَدُهُ منهم أَنْ یَأْتِیَ إلَی من عَشِقَ امْرَأَهَ رَجُلٍ من الْمُسْلِمِینَ أَنْ یَحْمِلَ السَّوْطَ علی ظَهْرِهِ حتی یَنْطِقَ بِطَلاَقِهَا مکرها (مکره) فإذا اعْتَدَّتْ أَکْرَهَهَا الْفَاسِقُ علی أَنْ تَتَزَوَّجَهُ بِالسِّیَاطِ أَیْضًا حتی تَنْطِقَ بِالرِّضَا مُکْرَهَهً فَکَانَ ذلک عِنْدَهُمْ نِکَاحًا طَیِّبًا وَزَوَاجًا مُبَارَکًا وَوَطْئًا حَلاَلاً یُتَقَرَّبُ بِهِ إلَی اللَّهِ تَعَالَی.

از همه این‌ها عجیب‌تر این است که حنفی‌ها فتوا داده‌اند : اگر کسی از فاسقان که ید طولای در فسق دارد و همچنین کسی که خیلی اهل فسق نیست، عاشق همسر یکی از مسلمانان بشود، می‌تواند شوهر او را آن قدر با تازیانه بزند تا از روی اجبار صیغه طلاق همسرش را بر زبان جاری کند.

وقتی عده زن تمام شد، او را هم آن قدر شلاق می‌زند تا راضی به ازدواج با او بشود، چنین ازدواجی از دیدگاه حنفی‌ها، ازدواجی است پاک و مبارک، و نزدیکی با آن زن برای احناف حلال است و سبب تقرب به درگاه خداوند خواهد شد .

إبن حزم الظاهری، ابومحمد علی بن أحمد بن سعید (متوفای456هـ)، المحلی، ج11، ص 399، تحقیق: لجنه إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیده - بیروت.

بی‌خود نیست که زورمداران تاریخ از این مذاهب به شدت دفاع و برای گسترش آن تلاش گسترده‌ای کرده‌اند!

از آن جائی که ممکن است کسی ابن حزم را نشناسد و گفته‌های او را باور نکند، ما شرح حال او را از زبان شمس الدین ذهبی نقل می‌کنیم تا بهانه‌ای باقی نماند:
شرح ابن حزم:

ابن حزم . الإمام الأوحد البحر ذو الفنون والمعارف أبو محمد علی ابن أحمد بن سعید بن حزم بن غالب بن صالح بن خلف بن معدان بن سفیان بن یزید الفارسی الأصل ثم الأندلسی القرطبی الیزیدی مولی الأمیر یزید بن أبی سفیان بن حرب الأموی رضی الله عنه المعروف بیزید الخیر نائب أمیر المؤمنین أبی حفص عمر علی دمشق الفقیه الحافظ المتکلم الأدیب الوزیر الظاهری صاحب التصانیف ... .

نشأ فی تنعم ورفاهیه ورزق ذکاء مفرطا وذهنا سیالا وکتبا نفیسه کثیره وکان والده من کبراء أهل قرطبه عمل الوزاره فی الدوله العامریه وکذلک وزر أبو محمد فی شبیبته وکان قد مهر أولا فی الأدب والأخبار والشعر وفی المنطق وأجزاء الفلسفه فأثرت فیه تأثیرا لیته سلم من ذلک ولقد وقفت له علی تألیف یحض فیه علی الاعتناء بالمنطق ویقدمه علی العلوم فتألمت له فإنه رأس فی علوم الإسلام متبحر فی النقل عدیم النظیر علی یبس فیه وفرط ظاهریه فی الفروع لا الأصول

قال أبو حامد الغزالی وجدت فی أسماء الله تعالی کتابا ألفه أبو محمد بن حزم الأندلسی یدل علی عظم حفظه وسیلان ذهنه

قال أبو عبدالله الحمیدی کان ابن حزم حافظا للحدیث وفقهه مستنبطا للأحکام من الکتاب والسنه متفننا فی علوم جمه عاملا بعلمه ما رأینا مثله فیما اجتمع له من الذکاء وسرعه الحفظ وکرم النفس والتدین وکان له فی الأدب والشعر نفس واسع وباع طویل وما رأیت من یقول الشعر علی البدیه أسرع منه وشعره کثیر جمعته علی حروف المعجم.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج18، ص99، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله - بیروت، الطبعه: التاسعه، 1413هـ.
ازدواج با محارم و نزدیکی با آن‌ها حد ندارد:

ابن حزم اندلسی که از برجسته‌ترین دانشمندان تاریخ اهل سنت است، در باره ازدواج با محارم و اختلافی که در این باره در مذاهب اهل سنت وجود دارد می‌نویسد:

مَسْأَلَهٌ من وطء امْرَأَهَ أبیه أو حَرِیمَتَهُ بِعَقْدِ زَوَاجٍ أو بِغَیْرِ عَقْدٍ...

وقد اخْتَلَفَ الناس فی هذا . فقالت طَائِفَهٌ من تَزَوَّجَ أُمَّهُ أو ابْنَتَهُ أو حَرِیمَتَهُ أو زَنَی بِوَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ فَکُلُّ ذلک سَوَاءٌ وهو کُلُّهُ زِنًی وَالزَّوَاجُ کلا (کله) زَوَاجٌ إذَا کان عَالِمًا بِالتَّحْرِیمِ وَعَلَیْهِ حَدُّ الزِّنَی کَامِلاً وَلاَ یَلْحَقُ الْوَلَدُ فی الْعَقْدِ . وهو قَوْلُ الْحَسَنِ وَمَالِکٍ وَالشَّافِعِیِّ وَأَبِی ثَوْرٍ وَأَبِی یُوسُفَ وَمُحَمَّدِ بن الْحَسَنِ صَاحِبِی أبی حَنِیفَهَ إِلاَّ أَنَّ مَالِکًا فَرَّقَ بین الْوَطْءِ فی ذلک بِعَقْدِ النِّکَاحِ وَبَیْنَ الْوَطْءِ فی بَعْضِ ذلک بِمِلْکِ الْیَمِینِ فقال فِیمَنْ مَلَکَ بِنْتَ أَخِیهِ أو بِنْتَ أُخْتِهِ وَعَمَّتِهِ وَخَالَتِهِ وَامْرَأَهَ أبیه وَامْرَأَهَ ابْنِهِ بِالْوِلاَدَهِ وَأُمَّهُ نَفْسِهِ من الرَّضَاعَهِ وَابْنَتَهُ من الرَّضَاعَهِ وَأُخْتَهُ من الرَّضَاعَهِ وهو عَارِفٌ بِتَحْرِیمِهِنَّ وَعَارِفٌ بِقَرَابَتِهِنَّ منه ثُمَّ وَطِئَهُنَّ کُلَّهُنَّ عَالِمًا بِمَا علیه فی ذلک فإن الْوَلَدَ لاَحِقٌ بِهِ وَلاَ حَدَّ علیه لَکِنْ یُعَاقَبُ .

ورأی أَنْ مِلْکَ أُمِّهِ التی وَلَدَتْهُ وَابْنَتِهِ وَأُخْتِهِ بِأَنَّهُنَّ حَرَائِرُ سَاعَهَ یَمْلِکُهُنَّ فَإِنْ وَطِئَهُنَّ حُدَّ حَدَّ الزِّنَی .

وقال أبو حنیفه لاَ حَدَّ علیه فی ذلک کُلِّهِ وَلاَ حَدَّ علی من تَزَوَّجَ أُمَّهُ التی وَلَدَتْهُ وَابْنَتَهُ وَأُخْتَه وَجَدَّتَهُ وَعَمَّتَهُ وَخَالَتَهُ وَبِنْتَ أَخِیهِ وَبِنْتَ أُخْتِهِ عَالِمًا بِقَرَابَتِهِنَّ منه عَالِمًا بِتَحْرِیمِهِنَّ علیه وَوَطِئَهُنَّ کُلَّهُنَّ فَالْوَلَدُ لا حق بِهِ وَالْمَهْرُ وَاجِبٌ لَهُنَّ علیه وَلَیْسَ علیه إِلاَّ التَّعْزِیرُ دُونَ الأَرْبَعِینَ فَقَطْ وهو قَوْلُ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ قَالاَ فَإِنْ وَطِئَهُنَّ بِغَیْرِ عَقْدِ نِکَاحٍ فَهُوَ زِنًی علیه ما علی الزَّانِی من الْحَدِّ.

مسأله: کسی که با زن پدرش و یا یکی از محارمش با عقد ازدواج و یا بدون عقد ، نزدیکی کند ...

مردم در این باره دیدگاه‌های متفاوتی دارند، عده‌ای گفته‌اند: کسی که با مادر، دختر و یا یکی از محارمش ازدواج و یا با یکی از آن‌ها زنا کند، حکم همه آن‌ها یکی است و تمام آن‌ها زنا محسوب می‌شود و چنین ازدواجی مثل این است که ازدواجی اتفاق نیفتاده باشد.

اگر کسی با آگاهی از حرام بودن آن، این کار را انجام دهد، حد زنا به صورت کامل بر او اجرا می‌شود و اگر فرزندی از این طریق به دنیا بیاید، به پدرش ملحق نمی‌شود (احکام فرزند بر آن جاری نمی‌شود) .

حسن (بصری) مالک، شافعی، أبوثور و أبویوسف و محمد بن الحسن ـ دو شاگرد ابوحنیفه‌ـ طرفدار این نظریه هستند؛ با این تفاوت که مالک بین نزدیکی با عقد نکاح و نزدیکی با برخی از آن‌ها از طریق ملک یمین (کنیز) فرق گذاشته و گفته است: کسی که دختر برادر، دختر خواهر، عمه، خاله، زن پدر، عروس، مادر رضاعی، دختر رضاعی و خواهر رضاعی اش را به عنوان کنیز بخرد و بداند چنین نزدیکی حرام است و نیز بداند که آن‌ها با وی این نسبت‌ها را دارند و سپس با آن‌ها نزدیکی کند، حد زده نمی‌شود و اگر فرزندی به دنیا بیاید به پدرش ملحق می‌شود ؛ ولی تعزیر می‌شود .

اما اگر مادری را که او را به دنیا آورده است و همچنین دختر و خواهرش را به عنوان کنیز بخرد، به دلیل این که آن‌ها فوراً آزاد می‌شوند، اگر با آن‌ها نزدیکی کند، حد زنا زده می‌شود.

ابوحنیفه گفته است: در هیچ یک از این موارد، حد جاری نمی‌شود؛ همچنین اگر کسی با مادری که او را به دنیا آورده و نیز با دختر، خواهر، مادر بزرگ، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر خود ازدواج کند؛ در حالی که می‌داند آن‌ها با وی این نسبت‌ها را دارند و نیز می‌داند که این ازدواج حرام است و در عین حال با آن‌ها نزدیکی کند، فرزندی که به دنیا می‌آید به پدرش ملحق می‌شود، مهری که تعیین شده واجب است که داده شود، و فقط شخصی که این عمل را انجام داده با کمتر از چهل ضربه شلاق، تعزیر می‌شود . این نظریه را سفیان ثوری نیر پذیرفته است .

ابوحنیفه و سفیان ثوری گفته‌اند که اگر بدون عقد نکاح با آن‌ها ازدواج کند، نزدیکی با آن‌ها زنا محسوب شده و حد زنا بر آن شخص جاری می‌شود .

إبن حزم الظاهری، علی بن أحمد بن سعید ابومحمد (متوفای456هـ)، المحلی، ج11، ص253ـ254 ، تحقیق: لجنه إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیده - بیروت.

طحاوی حنفی در این باره می‌گوید:

حدثنا فَهْدٌ قال ثنا أبو نُعَیْمٍ قال: سَمِعْت سُفْیَانَ یقول: فی رَجُلٍ تَزَوَّجَ مَحْرَمٍ منه فَدَخَلَ بها قال: لاَ حَدَّ علیه.

فهد از ابونعیم نقل کرده است که از سفیان ثوری شنیدم که می‌گفت: اگر مردی با یکی از محارمش ازدواج کند و با آن‌ها نزدیکی کند، حد زده نمی‌شود.

الطحاوی الحنفی، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامه (متوفای321هـ)، شرح معانی الآثار، ج3، ص149، تحقیق : محمد زهری النجار، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت، الطبعه : الأولی، 1399م

مقدسی حنبلی، برترین فقیه حنابله که گسترده‌ترین کتاب فقهی نیز متعلق به او است، در باره ازدواج با محارم می‌نویسد:

<p cl

:: برچسب‌ها: فتوا های شرم اور, سلمان حدادی,

 
yahoo reddit facebook twitter technorati stumbleupon delicious digg
 
 

پیام های سیستم

پیام های سیستم

 
 

ارسال ایمیل

پیام های سیستم

پیام های سیستم

پاسخ به نظرات

پیام های سیستم

پیام های سیستم